جدول جو
جدول جو

معنی پیر تسلیم - جستجوی لغت در جدول جو

پیر تسلیم
(رِ تَ)
لقب مولانا نظام الدین عبدالرحیم خوافی، از علماء معاصر ملک معزالدین حسین کرت. مقیم دارالسلطنۀ هرات. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 384)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ تَ)
معلم علوم دینی. (آنندراج) (شرفنامه) :
دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش
دم تسلیم سر عشر و سر زانودبستانش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دست به ناف رساندن و خم شدن برای سلام نیم تسلیم است و دست به زمین گذاشتن و بر پیشانی گرفتن تمام تسلیم. (آنندراج). نوعی از سلام و تعظیم که دست بر ناف گذارند و کرنش کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
معمل آموزگار علوم دینی: مرادل پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش دم تسلیم سر عشر و سر زانو دبستانش. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
نیمناز (نماز در پارسی به مانک کرنش ترکی و تعظیم نیز هست) نوعی از سلام و تعظیم و آن چنانست که دست را بر ناف گذارند و کرنش کنند و تمام تسلیم آنست که دست را بر زمین گذارند و کرنش کنند و سپس بر پیشانی گذارند
فرهنگ لغت هوشیار